«خانهی خلوت» و معجزهی کلارینت؛
دربارهی موسیقی متن فیلم «خانهی خلوت»
من و تو یکی شوریم
از هر شعلهای برتر
که هیچگاه شکست را بر ما چیرگی نیست
چرا که از عشق روئینهتنیم
و پرستویی که در سرپناه ما آشیان کرده است
با آمد شدنی تابناک
خانه را
از خدایی گمشده
لبریز میکند.
برگرفته از شعر من و تو سرودهی احمد شاملو (دفتر شعر آیدا در آینه)
خانه خلوت در میان خاطراتم گم نشده بود. فقط رویش را گرد و خاک گرفته بود که همان را کنار زدم. رفتم به آن سالهای نوجوانی؛ سینما پشت سینم، رفتم تا آن روز جمعه عصر ِسینما آفریقا که با پسرداییام، علی، از سینما زدیم بیرون. دم غروب بود. با علی زیاد سینما میرفتیم. بعد از فیلم بساط هره و کِرّه بود؛ اما بعد این فیلم، بین ما سکوت نشسته بود. یک غم زیبا که اصلاً به سن ما نمیخورد. عجیب شیفتهی فیلم شده بودم. قبل از هر چیز بازی انتظامی، بعد آن فضای زیبای خانهای که غبار رسیدن به انتها روی آن نشسته بود.
و یک نما که تا همین امروز هم سفت و سخت در ذهنم نشسته بود؛
آنجایی که جلالالدین فال شب ازدواجش را پیدا میکند و میخواند، نیکو خردمند و فاطمه گودرزی در یک قاب نشستهاند، نیکو خرمند یاد جوانی میکند و کمکم لبخند بر لبش میآید، لبخندی عاشقانه و ملیح. اما فاطمه گودرزی همزمان و به موازات، لب ورمیچیند. یاد شوهر و عشق گمشدهاش میافتد و کمی هم حس حسادت و همهی اینها در یک زوم نرم بهسوی آن دو.
اینها را آن زمان فهمیده بودم، اما درک نکرده بودم؛
امان از غم جلالالدین: غم ناتوان شدن از نوشتن. فراموششدن، گمشدن، تقلا برای گم نشدن و زنده ماندن.
صدای ویلنسل ِ کریم قربانی و کلارینت ِ اکبر محمدی در من میدرخشد.
موسیقی روی ملودی ترانهی غوغای ستارگان (امشب در سر شوری دارم) اثر جاودانهی همایون خرم، با زهیها همراه میشود و با چلّو – ساز جلالالدین در فیلم- رنگ میگیرد و با ساز موردعلاقهام، کلارینت، مسحورم میکند.
از پنجرهی این موسیقی میشود تا خودِ آن یازده دوازده سالگی رفت.
همچون خاطرات و کتابهای جلالالدین عزیز که در آن زیرزمین شسته شد.
و همچون غم تهنشینشدهای که در انتها و بهآرامی تکان خورد و در آب حوض خود را به بالا کشید و درنهایت به باغچه و پای گل ریخته شد.
موسیقی متن فیلم «خانهی خلوت»
آهنگساز: محمدرضا علیقلی (با بهرهگیری از ملودی ترانهی «غوغای ستارگان» ساختهی همایون خرّم)
کلارینت: اکبر محمدی
چلّو: کریم قربانی