دیباچه
راهاندازی تارنمایِ اختصاصی اسفندیار نفردزاده
چراییِ پیگیری و انجام این ارائه بیش از هر چیز به جایگاه یکهی اسفندیار منفردزاده در گسترهی موسیقی ایران میرسد؛ هنرمندی که پس از سیاهمشقها و کارورزیهای ناگزیرِ نوجوانیاش، به جای بازتولید تجربهی دیگران، همسو با جهانبینیاش، گزیدهکاری پیشه کرد، خشت بر خشت نهاد و شخصیت هنریاش را همپای شخصیت اجتماعی و سیاسیاش معماری کرد؛ همچون شاعری که شعرش را زندگی کرده است و زندگیاش را شعر.
درک کامل از تاثیر متقابل آثار و زندگی این هنرمند مؤلف – که به تو در توییِ آینهای مقابل آینهی دیگر میماند- محتاج واکاوی دقیق و تاریخخوانی و شرح و بسط معانیست که کار حرف و گوش نیست و ابزار آن قلم و نگارش و کتاب است؛ اما پیش از انجام هر تألیفی در این راه، میبایست که همهی آثار او، به ترتیب زمان ساخت آنها به خط میشدند تا مخاطب هوشیار و پیگیر، با شناختی کاملتر، به تحلیلی دقیقتر از چراییِ جایگاه قابلتأمل این هنرمند راهنمایی شود.
با این رویکرد، نتیجهی کار میبایست همهی آثار او را دربرمیگرفت که این خود، تنها درخواست و سفارش اسفندیار منفردزاده هم بود تا از پی آن مخاطب، با درک همهی آنچه که بر او رفته به قضاوتش بنشیند. افزون بر این، قطعات شنیداری هم تا جای ممکن میبایست پالودهشده از غبار زمان، در جای خود مینشستند؛ که این کار از همان ابتدا سخت و مشکل مینمود و توان گرفت و وقت بُرد و با اینهمه، نتیجهاش دستمایهی دَر کردن خستگی شد.
گام نخست، سالها وقت بُرده بود؛ گردهمآوری مجموعهای از آثار او در آرشیو شخصی، که میسر نمیشد مگر به پای ارادت و گذر زمان و البته هدیهی سخاوتمندانهی نسخههایی که خودِ منفردزاده از دستبرد زمان و گزند مهاجرت به سلامت رهانده بود. بقیهی راه را با اعتماد به مهروَرزی دوستان پیش گرفتم که هر یک از آنها جایی از مسیر این گردآوری را پیش پای من هموار کردند؛ و در نهایت ماند بخشی از موسیقی فیلمها که نوار نسخههای اصلشان، بر شانههای باد نشسته و رفته بودند. جمعآوری آنها سنگ بزرگی را میمانست که خوشبختانه با پیگیری فراوان و به کمک دوستان سینماییام چرخید و از حاشیهی صوتی نسخههای سینمایی ۱۶ و ۳۵ میلمیتری برگرفته، پالایش و برای اولین بار برای شنیده شدن مهیا گردید.
برآیند اینها بیشک برای علاقهمند این عرصه، خوش و خرم و در بسیاری موارد، غافلگیرکننده خواهد بود.
در این بین بختیاریام، آشنایی با پارسا غرویزاد و درک علاقه و آشناییاش به کار انتقال آثار از جهان آنالوگ به دیجیتال و پالایش صدا بود که بیهیچ چشمداشتی کار دیجیتالی کردن و پرداخت صداها را با تخصص و نگاه سختگیرانهاش به عهده گرفت. نتیجهی کار هم حصول این اطمینان است که مخاطب گوشآشنا به نسخههای قبلیِ هر کدام از این آثار، به ارزش و اهمیت کار انجام شده اذعان خواهد کرد.
اقبال بلند من در این راه وجود پر از مهر علیرضا مهیجی بود که ایده و طراحی و اجرای این سایت از اوست. راهآشنا و کاربلدی که گفتهها و ایدههایش از همان ابتدا مرا به انتهای کار دلگرم کرد. خوشبختانه نتیجهی راهبری و سلیقهی او در بافتارسازی و ساختاربخشی وزین به این سامانه، چنان در تناظر با محتوای خود آثار قرار گرفته که در نگاهی منتقدانه، میتوان کیفیت کار او را جزئی جدانشدنی از کلیت این تألیف دانست.
در این راهِ طی شده جدا از همراهی این دو عزیز، موظف به قدردانی ویژه از دو نام دیگر هم هستم؛
نخست هانی ظهیری که خود دستی در تحقیق و شناخت موسیقی ایرانی دارد و با مهر و عشق و صرف وقت و حوصله، پس از انجام موارد حقوقی مربوط به ثبت آثار، کار انتقال و بارگذاری نسخههای پالایششده را روی سامانههای شنیداری آنلاین تقبل کرد.
و دیگری دوست آهنگسازِ دانستهام، آرمان مهربان که در ابتدای راه، کار پالایش صداها را مهرورزانه به عهده گرفت، اما افسوس که بهرغم تمام مهر و مهربانی و دلدادگیاش به این پروژه، تعهدات حرفهایاش در زمینهی آهنگسازی، تنظیم موسیقی و رهبری ارکستر مرا از پیگیری مداوم روند انجام کارها معذورکرد.
اضافه بر این دوستان که در پیوندی دمادم گرمای وجودشان در دسترسم بود، از مهر و عاطفهی عزیزانی یاد میکنم که هرکدام به نحوی در جمعآوری قطعات این مجموعه و یا تصاویر جلد این آثار یاریرسان من بودند؛ مهرورزانی که مرور نام و خاطرهی خوشی که در ذهن من از خود جاگذاشتهاند، بر لذت انجام این کار میافزاید.
هنرمندان گرامی:
فرهاد شیبانی، شهیار قنبری، رضا علامهزاده و بابک افشار
و همچنین عزیزانم:
وارطان آوانسیان، منوچهر آزادی، علی بختیاری، جلیل حیدری، مهدی زکایی، محمود عرب، امیر علیدوست، سعید سمیعی، حمید محمدیان، میلاد صمدی، وحید خداوردی، علیرضا مؤیدیفر، ابراهیم ملک، سامان بیات و امید خاکپورنیا و مدیر و متولیان بخش آرشیو موزهی موسیقی؛ جناب آقای مسعود موسوی و سرکار خانم زهرا حبیبیزاد.
و رفقایی که هرکدام با یاریرسانی برای درخواستهای گاه و بیگاه من، دل مرا به نهاییکردن این کار گرمتر کردند:
علی کاظمی، امیر نیکنام، حسام اسدی، علی موثقی، آرش آذرپور، علیرضا منهوبی و سامان آزادی.
بیشک این گردآوری و ارائه، بینقص نیست؛ اما گامیست برای انجام یک گردهمآوری دقیق و نظم دادن به گوشهای از جهان بینظم و یله و شلختهی موسیقی ایرانی که گذشتهاش چراغ آیندهاش نیست.از این روی خرسندیِ به سرانجام رساندن این کار که تجربهای نو محسوب میشود، با من خواهد ماند.
گلستانی که اینک با عشق و مهر دروازهاش را به سوی جهان و آینده باز میکنم، همچون «اسفند»، پشت به زمستان است و رو به بهار.
حسین عصاران
بهار ۱۳۹۸