«فرهاد» مجری یا «فرهادِ مهراد» خالق؟

مطلبی درباره‌ی جایگاهِ فرهاد در موسیقی و ترانه‌
روزنامه‌ی «هفت صبح»
۱۴ شهریور ۱۳۹۵
حسین عصاران

صدای فرهاد مهراد، ترانه‌های فرهاد مهراد، آهنگ‌های فرهاد مهراد، خواننده معترض، عرفان فرهاد مهراد و…!
این‌ها عباراتی‌ست که معمولاً درباره‌ی این نام پراعتبار و در یادآوریِ جایگاه بی‌بدیل او در ترانه‌ی فارسی، به تکرار شنیده و یا خوانده می‌شود.

اما آیا در یک تحلیل دقیق و منضبط هم این عبارات، معنا و مفهوم مشخص و منسجمی دارند؟ آیا گستره‌ی این مفاهیم، همه‌ی آثار معطوف به نام او را در بر خواهد گرفت؟ آیا می‌توان یک خط فکری واحدی را چون نخ تسبیح از میان همه این ترانه‌ها گذراند؟ آیا دنیای معترضانه و خروشان ترانه‌های شبانه، شبانه‌ی دوم و جمعه برای جمعه، با نگاه مهربان، عاطفی و پر از حسِ ترانه‌های کوچ بنفشه‌ها و یا خواب در بیداری هم‌سوست؟
آیا برآورد و تحلیل زیبایی‌های نشسته و نهفته در این دو طیف از ترانه را می‌توان با یک دیدگاه ثابت محقق کرد؟ اگر بر تفاوت ماهوی این دو گونه از ترانه و ترانه‌سُرایی اعتقاد داشته باشیم، آیا می‌توانیم نقطه‌ی عطف مشخصی را برای این چرخش و گردشگاه پیدا کنیم؟

شاید ساده‌ترین راه برای رسیدن به پاسخ این سوالات، مرتب کردن آثار معطوف به نام او، بر اساس تاریخ ساخت و انتشار آن‌ها باشد. فرهاد در ابتدای فعالیت‌های هنری خود، با کمترین بهره‌گیری از کار خلاقانه‌ی هنری در گروه بلک‌کتز ترانه‌هایی را از گروه‌ها و خوانندگان خارجیِ روز باز خوانی می‌کرد؛ اما با دعوت اسفندیار منفردزاده از او برای خواندن ترانه‌ی متن فیلم «رضا موتوری»- با شعر شهیار قنبری- راهی تازه در کارنامه هنری او گشایش یافت. با این ترانه و سپس با خواندن ترانه‌ی جمعه و بعدتر شبانه، آینه، گنجیشگک اشی‌مشی، آوار و چند ترانه‌ی  دیگر، صدای فرهاد نمادی از اعتراض و فریاد در دورانی گشت که طی آن، کار ِ هنری، علاوه بر معیارهای زیبایی شناسانه، به نحوی در نسبت با مفهوم اعتراض و خروش انقلابی نیز ارزیابی می‌شد.

اما در تحلیلی درون‌متنی، نسبت و سهم فرهاد در شکل‌گیری این ترانه‌ها هم‌چنان در طراز یک مجریِ هنرمند باقی خواهد ماند. مجری به آن دلیل که خالقان آن ترانه‌ها، یعنی شاعر و آهنگ‌ساز آن‌ها، دیگر هنرمندانی بوده‌اند که پس از خلق و شکل‌دهی به خلقت خود، اجرای آن‌ها را به فرهاد پیشنهاد داده‌اند. (به استثنای ترانه آوار که ملودی آن از خود فرهاد است)
و هنرمند به آن دلیل که با وسواسی اصول‌گرایه-که نشأت گرفته از دیدگاه خاص هنرمندانه‌اش بود- در همان گام‌های نخست، سطح و ماهیت ترانه‌هایی را که خواننده‌ی آن‌ها بود، درک کرد و خط سیر کارنامه‌ی هنری خود را در آن سال‌ها دچار دست‌انداز ننمود و با این بینش، خود را در معرض انتخاب‌های آتی برای همین‌گونه از ترانه‌سُرایی و ترانه‌سازی قرار داد. ضمن اینکه کیفیت اجرای او از ترانه‌ها، در لحظاتی واجد چنان ارزش‌های افزوده‌ای ست که تصور اجرای آن ترانه‌ها، با همین کیفیت، با صدایی دیگر، دور از ذهن می‌نماید.

اما با وقوع انقلاب و تغییر شرایط، چه از منظر محدودیت‌های اعمال‌شده بر کار ترانه‌سُرایی و چه از منظر تغییر مختصات جامعه، ترانه‌ی معترض مطابق با تعریف و شکل و مضمونِ گذشته‌ی خود، دیگر موضوعیت اجرایی نداشت. بعد از گذشت قریب به پانزده سال از انقلاب و بعد از چند سال سکوت، فرهاد مجموعه‌ای از ترانه‌هایش را- همچون خواب در بیداری، کوچ بنفشه‌ها، تو را دوست دارم و بعدتر برف، وقتی که بچه بودم– که در خلوت خود، اشعار آن‌ها را انتخاب و بعد برای آنها آهنگسازی و اجرا کرده بود، منتشر کرد. در واقع در این دوره، فرهاد – که دیگر با نام فرهاد مهراد معرفی می‌شد- خالق آفریده‌‌هایی‌ست که خود، آنها را بر مبنای علایق، دیدگاه‌ها و مختصات شخصیتی‌اش، پرداخت و اجرا نموده است.

اما آنچه در اولین نگاه به ترانه‌های این دوره از کارنامه‌ی هنری‌ او مشهود می شود، این است که به رغم تمامی زیبایی‌های مشهود و یا مستتر در اشعار، ملودی‌ها و یا اجرای هنرمندانه‌اش، این ترانه‌های متأخر، از نظر ساختار، فرم، مضمون و شیوه‌ی اجرا، اگر نگوییم در تناقض و تضاد با ترانه‌های دوره قبلی، بلکه حتماً در فضایی متفاوت از آن‌ها سیر می‌کنند. ترانه‌های فرهاد مهراد در این دوره‌ی کاری، بیشتر تحت تأثیر شخصیت درون‌گرای خود او، حامل مضامینی عاطفی و یا حتی عرفانی هستند که اشعار آن‌ها با تکیه بر شناختش از ادبیات معاصر و یا کهن، انتخاب و در فرمی هماهنگ و همراه با ذات شخصیتِ پر از طمأنینه و آرام او، آهنگسازی و اجراشده‌اند.

این موارد و تفاوت‌ها درست همان مؤلفه‌هایی‌ست که ترانه‌های کارنامه هنری فرهاد مهراد را از کارنامه‌ی‌ هنری فرهاد متمایز و جدا می‌کند:

فرهاد مجری ترانه‌هایی بود که مؤلفه‌های زیبایی شناسانه موجود در آن‌ها، قبل از هر کس به خالقان اصلی آن‌ها، یعنی شاعران و آهنگسازان، تعلق دارد و فرهاد مهراد نیز خالق و مجری ترانه‌هایی است که همه امتیازاتی که از انتخاب، پرداخت و اجرای آن‌ها به دست می‌آید، تمام و کمال در انحصار خود او قرار می‌گیرد.

اما بی‌شک خط واصل بین دو عنوان فرهاد و فرهاد مهراد، هنرمندی متعهد، خاص و ناب است که با وسواس اصول‌گرایانه و هنرمندانه‌ء خود، توانسته نام پر اعتبارش را بر تاریخ ترانه و سپس هنر و فرهنگ این سرزمین ثبت نماید.