پست شهیار قنبری

۲۶ بهمن‌ماه ۱۳۹۶

شهیار قنبری در کامنتی در آخرین پست اینستاگرامی‌اش – درباره‌ی ترانه‌ی «برهنه‌گی»- نوشته است:
«اشاره مهم: دوستان! «هنر» آنجایی که ما رهایش می‌کنیم، تمام نمی‌شود. هنر در حرکت است. ما شاید ایستاده‌ایم! نمی‌فهمم وقتی کسی می‌گوید: «زمانی فلان کار را بسیار دوست می‌داشتم» یعنی دیگر دوست نمی‌دارم؟ مگر می‌توان کاری ناب را درک کرد و فهمید و برای همیشه دوست نداشت؟! بارها گفته‌ام که فقط یکی از کارهای ترانه ««خاطره‌بازی» ست! لذت «درک هنر» را کشف کنیم.»/

(پایان نوشته‌ی شهیار قنبری)

از نظر من، این اشاره – که خودم نیز گه‌گاه فراموش می‌کنم – بسیار مهم است: اینکه در مواجه با مقوله «خاطره» و واگویی «خاطرات» وضعیت فعلی اثر را هم در خودمان، به گفته‌مان ضمیمه کنیم. اعتقاد دارم گوهر اصلی یک اثر هنری در مواجه‌های مداوم نمایان‌تر می‌شود. شاید باور اینکه «اثری را دوست داریم، اما مدت‌هاست که با آن دیدار نداشته‌ایم» سخت باشد.
از سوی دیگر در این انضمام «وضع فعلی اثر» به «خاطرات گذشته»، «نقد» را هم تمرین کنیم. چه‌بسا باور کنیم که ابزار نقد، باید همیشه همراهمان باشد. در «نقد» یک اثر است که کیفیت خودمان را بروز می‌دهیم.