خودسرمایهی سرزمینپنداری یا وقاحت؟
دربارهی پاسخِ اینستاگرامیِ شجریانِ پسر، دربارهی حضور او و علیرضا قربانی در «ایرانمال»
من به پاسخ همایون شجریان کاری ندارم، چرا که به گواهیِ نظرات گذشتهام، از همان زمانِ هوای گریه و بعد نماهنگ مسخرهی چرا رفتی؟ و بعدتر ترانههای زشتش با پورناظری، ایشان را یک «آقازاده» دانستهام که وَرِ متوهم فرهنگی-هنری قشر ورمکردهی تازه به دوران رسیده را ارضا میکند. همآنان که شجریانِ پدر را صدای مردم و شجریانِ پسر را هنرمندی مستقل میدانند.
اما مشکل این روزهای من با این آقازادگان، طلبکاریِ همراه با وقاحتشان است، چنان وقیح که نمیدانم واقعاً باورشان شده؟! یا خوب روی موج حماقت ملت سوار شدهاند!
باید برای ترکیدن این حباب مدام در گوش اینها فریاد زد که:
شما ستارههای حلبی دورانی هستید که اجرای موسیقی اما و اگر دارد، صدای زن حرام است و از آن مهمتر، بیشتر همکاران شما امکان عرضهی کارهایشان را در بازار درآمدزای موسیقی ندارند؛ چنان که وقتی شما در ایرانمال عکس مبتذل میگیرید، آنان به سختی قِران روی قِران میگذارند تا کاری را به سختی ضبط و سپس، به رایگان منتشر کنند.
اما نکتهی جالبتر شیرینکاری و پامنبری رفقای ایشان در خودسرمایهی سرزمین پنداریشان است.