چیزکی به جای ترانه
تأملی بر ترانهی «مدال مردمی» با صدای فرزاد فرزین
تجزیه:
شعر:
آیا هر چیزی که با صدای خوانندهای خوانده شود، باید ذیل عنوان شعر قرار گیرد و سپس ارزشیابی شود؟ آیا هر جملهای را که گویندهاش به هر طریقی به قصد شعر گفتن به گوش یا چشم ما رسانده است شعر نامیدن، یکی از مظاهر کژسلیقگی و بی معیاری ما در انتخابهایمان نیست؟ مگر نه اینکه شاعر و شعر از همان خانوادهای هستند که شعور جزئی از آن است. شاعر باید شعور داشته باشد، شاعرانگیاش باید مصداق همان چیزی باشد که اخوان ثالث در وصف آن گفت: در پرتو شعور نبوت قرار گرفتن.
چه بهتر که در تلاش برای دفن نشدن در منجلاب کژسلیقگیها، تقلایی هم برای ارزیابیِ کلام ترانه داشته باشیم. کلام ترانه اگر بهرهای از شاعرانگی و شعور نبرده باشد، شعرِ ترانه که نیست، اما دست کم انسجام دارد، بیادعای شاعرانگی، روندی منطقی را در پیشگرفته، خود را نقض نمیکند و از نظر دستور زبان فارسی هم ایرادی ندارد.
در دنیای بی حدومرز ترانهخوانی اما چیزهایی هم هستند که شعر ترانه که نیستند، بلکه کلام آنهم نیستند، بلکه مصداق از هر دری سخنی و هر چه به دهان آید هستند. این چیزها را در سنت ترانهنویسی ما به نام معر نامگذاری کرده بودند. بدین ترتیب که آهنگساز در وهله اول ملودی خود را به همراه کلامی فاقد معنا و دمدستی و بیهدف که فقط سیلابها را مشخص میکرد به عنوان یک ماکت تحویل شاعران ِ ترانه میدادند و آن شاعران هم بر اساس همان الگوی آهنگساز، شعری در خور ِ فضای ملودی را جایگزین معر آنها میکردند و بدین ترتیب ترانه تکمیل و آماده اجرا میشد.
چیزِ ترانهی مدال مردمی حاصل دسترنج و عرق ریزی روح روزبه بمانی ست، نامی معروف و محبوب در بازار انبوهسازی ترانه امروز ما! کتابهای ترانهاش بعد از مدتی کوتاه به تیتر چاپ ششم و هفتم مزین میشوند و ذکر نامش به چاووشخوانی طرفدارانش میانجامد!
اما این چیزی که تحت عنوان شعر حماسی تحویل ترانهی مدال مردمی داده است حتماً معر ترانه است. چنان بیهدف و بیانسجام که برای مخاطب حساس ان چنین تصور میشود که تهیهکننده این ترانه، به اشتباه همان نسخه الگوی ِ شامل معرِ ترانه را روی سایتها upload کرده است.
ملودی:
این ترانه بنا به توهم حماسی بودن که احتمالاً بنا بوده مخاطبانش را به جوشوخروش وادارد، بیشتر بر مبنای خواندن، روی ریتم تند موسیقی طراحیشده تا شاید بدین ترتیب در محدودهی ترانههای هیپهاپ و ترنس قرار بگیرد. خوشبختانه این مسئلهی فاقد ملودی بودنِ این ترانه قبلاً توسط متصدیان این ترانه درک شده و عنوان «ملودی ساز» را از روی جلد این ترانه حذف کردهاند.
تنظیم موسیقی:
ایکاش که این تصور مسموم که هر اجرایی از موسیقی ذیل عنوان تنظیم موسیقی قرار میگیرد روزی باطل شود. تنظیم موسیقی در اصل به معنای چندصدایی کردن ِ اجرای یک ملودی و یا یک آهنگ است. تنظیمکننده موسیقی باید با علم همآهنگی (Harmony) آشنایی داشته باشد، پارتیتورنویسی را بداند و البته توانایی رهبری ارکستر را هم داشته باشد. دی جی هاو یا اپراتورهای دستگاهها و نرمافزارهای صداسازی را تنظیمکننده موسیقی دانستن، بازتابنده اوج بی معیاریها و کژسلیقگی ماست. اجرای این ترانه را پیش از هر چیز باید ذیل عنوان صداسازی به همراه نوازندگی سهتار قرارداد.
خواننده:
فرزاد فرزین خواننده معروف و محبوب این سالها، این ترانه را چنان خوانده که از او انتظار میرفت. صدایی تصنعی، ساختهشده در دهان به نیت بم شدن آن که همچنان افه های نرمافزاری روی آن را خراش میدهد.
ترکیب:
ترانهای مناسبتی، توخالی، آمیزهای از عبارات بهشدت سطحی مثلاً حماسی و ملیگرایانه با موسیقی بهاصطلاح گرم و مهیج، با نیمنگاهی به شعارهای رسمی که به کار پخش بعد از پیروزی در بازی ردهبندی، آن هم نه در شبکه سه، بلکه در شبکه ورزش خواهد آمد.
طراحی جلد (Cover):
فتوشاپ یکی از لباسهای طراحیشده در فضای مجازی برای کاروان المپیک، بر روی عکس خواننده دست در جیب که تنها مؤلفه قابل تشویق طراحی آن همچنان حذف عنوان «آهنگساز» از روی آن است.
وضعیت کنونی این ترانه در حافظه سرد:
Shift+Delete