تو را خواب نیم‌روزت، به!

درباره‌ی اجرای «آقای صدا» در ارمنستان
www.HoseinAssaran.Com
۳ مهر ۱۴۰۰
حسین عصاران

 من به نگرانی ملت از نمک‌به‌حرامی عمومی نسبت به آقای صدا(!) کاری ندارم.
(چه منتنی‌ست با بلیت هشت‌میلیون تومانی؟)

آن خواننده‌ی دیگر هم که برای او پستان به تنور می‌چسباند، فردای خود را دیده است.

نفری هشت میلیون نوش‌جان ابی و شرکا! توافقی‌ست با رضایت طرفین!

به من چه؟!

اما از اینکه او هیچ سهمی در کیفیت آفرینش ترانه‌های ارزشمند کارنامه‌اش ندارد، کوتاه نمی‌آیم. چون او حتی از این شعور هم بهره‌مند نیست که بداند در این سن و سال، نباید، و اصولا به حکم طبیعت، نمی‌تواند، که نت‌ها را همانند اجرای جوانی‌اش اجرا کند.

می‌توان گستره‌ی صدا را حفظ کرد و در پیرانه‌سری، از تعصب ابلهانه دست کشید و هم‌چون یک حرفه‌ای عاقل، به اقتضای سن تن داد و نت‌ها را پایین‌تر در نظر گرفت.

او که از این کمترین دانستگی هم بی‌بهره است، او که متوجه بدرنگ شدن صدایش در نت‌های بالا نمی‌شود، نمی‌تواند در کیفیت آفرینشِ ترانه‌های اجراشده با صدای خوش‌رنگِ گذشته‌اش سهمی داشته باشد.

قلم خوش‌رنگی بود که از شانس مناسب، به دست آفرینش‌گران خوش‌نگاری چسبید.

مگر نه خودش همین است که می‌بینیم؛ شهرام‌شب‌پره‌ای‌ را می‌ماند که ملتی به او هنرمند می‌گویند.
هم او که عمری از ضرورت موسیقی‌دانی خوانندگان گفت و با همان فیگور، استاد دانسته شد؛ اما در شب پنجاه‌سالگی خوانندگی همین هم‌کارش، چنان خواند که دوره‌گرد مزقونچی هم نگشت!
وقتی شهرام‌شب‌پره، هنرمند می‌شود، چرا ابی، آقای صدا نباشد؟
دیگر چه گِلی را باید بر سر بگیرد تا دست کم این ستاره‌ی حلبی را از روی سینه‌اش بردارند؟

اصلاً آقای صدایی که خدا با ما نشسته چای می‌نوشه را می‌خواند، همان در خواب نیم‌روز باشد، بهتر نیست؟