صدایی متناسب با جهان تبعیدیِ «ایزوله»
سخنی دیگر دربارهی آلبوم «ایزوله»
پیشتر از این بارها از آلبوم زیبای ایزوله و جهان زیبایی را که با خود میکشد و پیش میراند، نوشتهام.
اینکه کلام ترانههای این آلبوم اتفاقی در عرصهی زبانِ ترانه است؛ در دل گسترهی معناییِ تبعید نطفه بسته، در آن، جان گرفته و سر برکشیده و حالا قد میکشد و به بالاتر از قبلِ خود، دستمیکشد.
یک وجه کارآمد و مثبت این آلبوم – همچون هر اتفاق درست هنری دیگری – آن است که عیار و تراز مخاطبانشان را عیانتر میکنند. همچنان که خودِ کمناشنیدهماندنِ این آلبوم بهرغم تأسف، نشانهای هشدار دهندهست که بر خلاف ظاهر پر از قیافهگیری کامنتگذارانِ بادبزن، ایشان همچنان پیگیر و پیجوی صدایِ صاحبتصویرها هستند. چهرهها را میپایند و اخبار آنها را میخوانند.
و این یعنی همچنان خوانندهسالاری!
هر طور که ادعا کنیم و سر و صدا کنیم، گویی متأسفانه هنوز به این تربیت نرسیدهایم تا فرق بین خالق و مجری را درک کنیم و نقش و سهم هر کدامشان را در کیفیت یک ترانه از هم تمیز دهیم؛ و چه جالب که دوستان در این عقبماندگی مصمم و بیتعارف هستند.
در مورد همین آلبوم بارها و بارها شنیده و خواندهام که: «ترانهها (منظورشان کلام ترانههاست) خوبن ها… اما ای کاش داریوش یا ابی میخوند اینها رو»
و این آغاز اختهگی و سترونیست.
یعنی خودِ به اصطلاح علاقهمندان ترانه، سد راهِ اتفاق نو میشوند؛ یعنی همچنان و به رغم همهی لایکهایشان، برای سنجش کیفیت یک ترانه متر و معیاری جز مجریِ ترانهها ندارند. (به کار بردن عبارت سنجش برای اینچنین سامانههای ذهنیای بسیار بزرگ است.)
میگویند: صدای قشنگی نداره. اصلاً سنجهی صدای قشنگ چیست؟ اما مگر صدای خواننده بنا نیست مجری یک ترانه باشد؟ مگر بنا نیست قبل از هر چیز از کیفیت خلقِ ترانه صحبت شود تا بعد بر مبنای آن، کیفیت اجرای آن سنجیده شود؟ درست همینجاست که ذهنیت مجریسالاری که همان سوپراستارخواهی باشد، رخنمون میشود.
پینوشت نخست: آلبوم ایزوله از آن دست اتفاقات هنریست که اگر یک مؤلفه از کلیت آن تغییر میکرد، به کیفیت هنریای که هماکنون به آن رسیده، دست پیدا نمیکرد؛ چه آنکه اگر با سازهای آکوستیک اجرا میشد و یا به سبک ترانههای محبوب من و شما، نغمهدارتر از اینکه است، ساخته و پرداخته میشد و یا با صدای یکی از خوانندگان محبوب و حتی موجه ما اجرا میشد، از برآیند آنچه که هماکنون هست، دور میشد.
من جهان والای این آلبوم را در انسجام کلیت آلبوم، کلام/شعر، تفلیق کلام و ملودی و تناسب اجرا، با جهانی که خلق شده میسنجم که در این باره بیشتر با هم گفتگو خواهیم کرد.
پینوشت دوم: به گمان من «ترانهی امروز ما بیش از هر زمان دیگری، محتاج خواننده/ مجریهای تازهای است که ایدههای هنرمندانهیِ در ذهنمانده را اجرا کنند. (میدانم این بخش از نوشتهام از سوءتفاهم لبریز خواهد شد.)