… بر تو و آن خاطرِ آسوده، سوگند!

درباره‌ی بازخوانی ترانه‌ی «سوگند» در تیتراژ نهایی فیلم «سیانور»
کانال «ترانه‌بازی»
۲ آبان ۱۳۹۵
حسین عصاران

*این نوشته به بهزاد عبدی (تنظیم‌کننده‌ی اجرای اخیر ِاین ترانه) تقدیم می‌شود که همواره نگاه محترمانه و پذیرایش را نسبت به نقد و نظردهی حفظ کرده و در رعایت مهرورزی و ادب، سپاسگزاری هم کرده است.

ترانه‌ی سوگند
کلام‌پرداز: تورج نگهبان
سازنده ملودی: بابک افشار
تنظیم کننده موسیقی: واروژان
سال تولید: ۱۳۴۷

تنظیم‌کننده‌ی نسخه‌ی بازسازی شده برای فیلم سیانور: بهزاد عبدی 
خواننده‌ی نسخه‌ی بازسازی شده: محمد معتمدی

 


قریب به سه دهه از آن روزی می‌گذرد که در فیلم سال‌های خاکستر، ساخته‌ی مهدی صباغ‌زاده، از رادیوی آن پیرمرد مسئول ایستگاه قطار و در میان همهمه‌ی شخصیت‌های فیلم با یکدیگر، ترانه‌ای پخش شد که می‌خواند:
«ستاره امشب / کسی ندیده / مگر ستاره /کجا دمیده؟»(1)
و با آن، تمام سروصداها و بگو و مگوها فروکش کرد تا لحظه‌ای زیبا در سینمای آن سال‌ها شکل بگیرد. سال‌ها بعد از آن، در فیلم زادبوم هم پیرمردِ فیلم، در لحظاتی از فرورفتگی‌هایش در خود، ترانه‌ای را زیر لب زمزمه کرد که می‌گفت:
«لا لا، لالا، لالایی… / ببار ای نم‌نم باران / زمین خشک را تر کن …»(2)
و از پی آن صدای خود ترانه هم در اتاق طنین‌انداز شد.

ویگن خواننده‌ی هر دوی این ترانه‌ها بود که صدایش در ذهنیت عمومی مردم ایران، به عنوان نمادی از تهران قدیم ثبت شده است. در واقع این صدا را می‌توان شاخص دقیقی برای یک خواننده مردمی دانست که در تداومی بی‌انقطاع در فعالیت حرفه‌ای و هنری‌اش، در طول زمانی قریب به شش دهه و البته، با حفظ کیفیت و اصالت در انتخاب ترانه‌هایی که می‌خواند، توانست ضمن درک دقیق و هوشمندانه جایگاهش در این عرصه و وفاداری نسبی به آن، به نسبت دیگر خوانندگان داعیه‌دار در این مورد خاص، جایگاهی یکه و ماندگار ثبت و نام خود را در تاریخ موسیقی ایران نیز جاودان نماید. از همین منظر می‌توان درک کرد که انتخاب یکی از ترانه‌های کارنامه کاری او، برای فضاسازی از نوع فضای خوب گذشته یکی از سرراست‌ترین، موجه‌ترین و موجزترین و بهترین انتخاب‌هاست.

در فیلم سیانور هم یکی دیگر از ترانه‌های محبوب کارنامه هنری این خواننده، یعنی سوگند، دستمایه‌ی بازساختِ فضای قدیمِ تهران شده است. جدا از جایگاه مهم این ترانه در روند تاریخ‌نگاری ترانه فارسی – به عنوان یکی از اولین ترانه‌های تولید شده در بخش خصوصی (استودیو طنین) که رادیو ملی ایران اقدام به خریداری و پخش آن نمود – کارکرد آن در این فیلم خاص نیز حائز توجه است. از سویی و بنا بر آنچه گفته شد، این ترانه، مؤلفه‌ای برای بازسازی فضای تهران قدیم است و از سوی دیگر، درون متن فیلم نیز یادآور عشق گذشته بین هما و افسر جوان است.

کلام این ترانه‌ی روایت‌گونه، در تناسب کامل با داستان برگذشته بر این عشق قرار می گیرد که عباراتی از شعر آن، همچون عشق گنه آلوده، آتش بر هستی من، بگذشته بی تو شب‌ها در حسرت و جدایی، نشکفته، پرپرم کرد به شکل موجزی در انطباق با داستان این رابطه قرار می گیرد.

اما چه باید گفت وقتی که وسوسه ناصواب و نادرستِ بازخوانی ترانه‌های ماندگار و خاطره ساز قدیمی، اینجا نیز دست از سر عوامل گروه موسیقی این فیلم برنداشته است. زورآزمایی دُن‌کیشوت‌واری که آهنگسازانِ  امروز با آثار ماندگار هنرمندانِ گذشته، دارند، در تیتراژ انتهایی این فیلم هم با بازسازی و بازاجرای موسیقی آن توسط بهزاد عبدی و بازخوانی آن صدای محمد معتمدی تکرار شده است. آن هم با اشتباه توهین‌آمیزِ تغییر نام بابک افشار به جواد افشار! وسوسه‌ای که نه در این مورد خاص، بلکه در کلیت این عادت ناصواب، دست کم تاکنون، ثمره‌ای جز اثبات کار نابلدی و ناهنرمندی این تازه به دوران رسیدگان نداشته است.

شوربختانه اینکه عادتِ زشت سر سفره‌ی گذشتگان نشستن که این روزها به کاری روزمره در نزد کارورزان موسیقی ایران بدل شده است، اینجا یک‌قدم به جلو رفته و جدا از کارکرد ضد فرهنگی‌اش، کار را تا حد جداسازی اجزا، تخریب شکل هر یک و سپس جاسازی مجدد آن‌ها پیش رفته است. اگر فرض کنیم که دست‌درازی به آثار دیگران، این روزها از فرط تکرار امری مصطلح شده و به اصطلاح قبح آن ریخته است، باز هم در این مورد خاص باید از آهنگساز پرسید که با کدام معیار زیبایی‌شناسانه، ترانه‌ای را که با ملودی روان و ساده و بی‌پیرایه و ارکستری کم‌حجم، در نسبت کامل با فضای شعری آن، شکل‌گرفته و به‌درستی، با صدایی شهری اجرا و جاودان شده است، برای بازخوانی، به صدایی باتربیت موسیقی دستگاهی ایران واگذار می شود تا رسم ناصواب داد زدن و بالا خواندن و صدا به سر انداختن را هم اینجا پیاده کند؟

واقعاً صدای محمد معتمدی، به عنوان یکی از آخرین محصولات هموژنیزه‌ی کارخانه‌ی موسیقی سنتی ایران، چه تناسبی با ترانه‌های پاپ شهری دارد که همه‌چیز آن در فضایی رمانتیک و فرمی موجز و خلاصه‌وار شکل گرفته است؟  آنچنان که در همان ابتدای ترانه، با رده ی بالای صدای خواننده،  بر آن خاطر آسوده سوگند یاد شود.

محصولات این کارخانه‌ها که همچنان در بند به رخ کشیدن قدرت حنجره خواننده و خواندنِ بدون میکروفن در کنسرت‌ها هستند، چه بهتر که ردیف‌های میرزا عبدالله و آقا میرزا حسینقلی را استادِ کار خود نمایند.

پی نوشت:

  • مطلع ترانه‌ی بی‌ستاره ها؛ کلام‌پرداز: پرویز وکیلی، آهنگ‌ساز: عطالله خرم
  • مطلع ترانه‌ی لالایی؛ کلام‌پرداز: کارو ،  سازنده ملودی: ویگن – نوازنده گیتار: اروین موره