همچون مرغی در پی دانه در دام افتادم…
۱۳۳۷: جوانمرگی داریوش رفیعی در اثر ابتلا به هرویین
مجلهی موسیقی رادیو در شماره بهمن سال ۱۳۳۷ خود، ضمن انتشار خبر جوانمرگیِ داریوش رفیعیِ ۳۱ ساله، او را از خانوادهای اهل ذوق و هنر معرفی کرد.
از شمارههای بعدی هم در بخش اخبار مربوط به تصمیمات کمیسیون موسیقی رادیو، از پیگیری و درمانِ کارورزان موسیقی رادیو، برای رهایی از اعتیاد خبر داد.
بعد از خبر ابتلای قمر به مرفین -که او نیز یکسال بعد از مرگ داریوش رفیعی درگذشت – جوانمرگی داریوش رفیعی، بار دیگر مسئلهی اعتیاد کارورزان و هنرورزان موسیقی را بر سر زبانها آورد.
بیتوجهی معمولِ کارورزان موسیقی به کیفیت زندگی شخصیشان، خود، محتاج واکاوی و تحلیل جامعهشناسانه است؛ اما دلیل مسئله هر چه که باشد، نمودهای بیرونی آن را میتوان در کیفیت قضاوت جامعه نسبت به اهالی موسیقی موثر دانست که به طور معمول به بیتوجهی و قدرناشناسی جامعه نسبت به هنر آنها منجر شده است.
همچنان که داریوش صفوت – که بر حسب نگرش شخصیاش هیچگاه دلخوشی از اتفاقات تازه عرصه موسیقی و ترانه نداشت- دو ماه پس از مرگ داریوش رفیعی در سرمقالهای با عنوان درگذشت انسانی که از پیش مرده بود در ماهنامهی موزیک ایران، کل زندگی هنری داریوش رفیعی را زیر سؤال برد و چنین نوشت: «معروف است که مرحوم رفیعی آدمی هرزه و نادرست بود و در مسائل مربوط به عفت و اخلاق پای بند مقررات اجتماعی نبود…وقتی مطبوعات ما از کسی که نه «هنرمند» -به معنای واقعی کلمه – بوده و نه در رشتهی خود معلومات و معارفی داشته است و ضمناً مظهر فساد اخلاقی و ناپاکی هم به شما میرفته، تا این حد ستایش و تجلیل نماید، مانند آن است که دانسته یا ندانسته فساد اخلاقی و بیهنری را بین مردم رواج دهد…»
پیشنهاد مطالعه:کتاب «شما و رادیو» (خاطرات هنری شاهرخ نادری)
ناشر: نامک، ۱۳۹۸