بزن بر طبل بیعاری، که آن هم عالمی داره…
۱۳۴۴: لبخوانی ترانه، جزیی جدانشدنی از سینمای فارسی
شاید بتوان شنیده شدن ترانهی گنج قارون (با مطلع آقا خودش خوب می دونه) را در آذر ۱۳۴۴ در سکانس مجلسِ آبگوشتخوری فیلم گنج قارون، نمونهی شاخص ترانههای لبخوانی شده در سینمای موسوم به فیلمفارسی طی قرنِ پسِ پشت دانست؛ اما آنچه از بررسی تاریخ سینمای ایران برمیآید نشانگرِ بهرهمندی گسترده و پرشمار آن در استفاده از لبخوانی ترانه – به عنوان مؤلفهای ثابت و جذابیتساز – به ویژه در دهه ۳۰ و ۴۰ است که طی آن یکی از نقشهای اصلی و یا شخصیتی در نقش خواننده، با لبخوانی ترانهای از پیش ضبط شده، جدا از ایجاد جذابیت برای مخاطبان، تنوعی نیز به روایت فیلم میبخشد.
در این میان با تمرکز روی کارنامه و شیوهی کار جعفر پورهاشمی (به عنوان چهرهی شاخص اینگونه از ترانهسازی ، با تخصص و مهارتی بینظیر در ساخت همزمان کلام و ملودیِ متناسب با لحظههای مختلف قصهی فیلم) میتوان به برآوردی ملموس از این بحث رسید.
بنا به اطلاعات کتاب فیلمشناخت ایران (کار عباس بهارلو) در بازهی زمانی ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۰ نام جعفر پورهاشمی در عنوانبندی ۱۲۷ فیلم آمده که با در نظر گرفتن دستکم دو یا سه ترانه در هر فیلم، میتوان به کیفیت بهرهگیری سینمای ایران از ترانه پی برد. روندی که در سالهای میانهی دههی پنجاه با متداول شدن استفاده از ترانه روی فیلم، شکل و فرمی دیگرگونه پیدا کرد.