شعر نو در ترانه
۱۳۴۶: استفاده از شعر «زمستان» برای ساخت ترانه
از بررسی مجلات و نشریات فرهنگی و هنری اواسط دههی چهل چنین برمیآید که مقولهی شعر نو و زیرشاخههای آن، نه تنها از مراحل ناباوری ادیبانِ گذشتهگرا به آن عبور کرده، بلکه با انتشار پرحجم اشعار تازهاش، در کنار مباحث نظری چهرههای شاختهشدهای چون رضا براهنی، اسماعیل نوریعلا، یدالله رؤیایی و نادر نادرپور، مورد استقبال طیفی از طبقهی متوسط نیز قرار گرفته است.
بررسی متمرکز کلام ترانههای آن دوره، به ویژه در تجربهورزیهای پردامنهی پرویز وکیلی نیز چنین میرساند که این هوای تازه به کلام ترانهها نیز نشت کرده و همگام با حرکت پرشتابِ شعر فارسی به سمت تغییر معیارها و چهارچوبها، سلیقهای تازه در ساخت و پرداخت کلام و شعر ترانهها نیز شکل گرفته است.
یکی از نمودهای این نوجویی را میتوان در انتخاب شعر شناخته شدهی زمستان، سرودهی مهدی اخوان ثالث، توسط امینالله رشیدی (الف. آشنا) و آهنگسازی روی آن در سال ۱۳۴۶ ردگیری کرد. هر چند که تصویب آن برای اجرا، منوط به اعمال تغییرات موردنظر دکتر نیرسینا (رئیس شورای شعر رادیو) میشود: پیرهن چرکین به میفروش، سرت خوش باد به دلت خوش باد، سنگ تیپاخورده به دیوانه سرگشته و دشنام پست آفرینش به در جلوههای آفرینش؛
پس از موافقت اخوان ثالث با اعمال این تغییرات، ترانهی زمستان با تنظیم سیروس شهردار، توسط ارکستر رادیو و صدای پروین اجرا، اما به دلیل یا بهانهی گذشتن از فصل زمستان، دو سال بعد در سال ۱۳۴۸ از رادیو پخش میشود.
دستمایه شدنِ شعر زمستان را میتوان یکی از اولین انتخابهای آهنگسازان ایرانی از گسترهی رو به گسترشِ شعر نو برای ساخت ترانه حساب آورد؛ اتفاقی که در دهههای بعدی در گونهها و فضاهای متفاوت بارها تجربه شد، هر چند که در بیشتر موارد، برحسب سلیقه و توانایی آهنگسازان و خوانندگان، ترانههای ساخته و پرداخته شده، همتراز با شعر انتخاب شده قرار نگرفته و یا دستکم ارزشافزودهای بر آن نشده است.