موسیقی فیلم
۱۳۶۶: روند رو به رشدِ موسیقی فیلم
با مرور و بررسی موسیقی متن فیلمهای ایرانیِ سالهای میانی دههی شصت، سال ۱۳۶۶ را میتوان مقطع مناسبی برای تحلیل کیفی این عرصهی تازه در نظر گرفت. با گذر از بحث پرکاری آهنگسازان موسیقی فیلم در این دوره (به دلیل انگشتشماری آهنگسازان)، با نگاهی به کیفیت آنها چنین به نظر میرسد که بیشتر آهنگسازانِ این عرصه، همچنان از زاویهی عادت شده و مهارتیافتهی خود در زمینهی ساخت موسیقی برای ترانه، به موسیقی فیلم نگریستهاند. آنچنان که بیتوجه به کارکرد و معیارهای ارزیابی و ارزشیابی موسیقی فیلم، در حال مرور و یا تجربهورزی سلیقهی خاص خود در کار آهنگسازی برای کلام بودهاند.
نکتهی جالبتوجه بهرهگیری سینمای ایران از همین نگرش و رویکرد خاص است؛ آنجا که مهارت آهنگسازان در خلق قطعات جلوهمند، منجر به افزایشِ غلظت، و چه بسا سرریزِ عاطفهی لحظات فیلم میشد تا از این راه موسیقی فیلم به دستآویزی برای جبران کمبودهای ساختاری و اجرایی فیلم بدل شود.
در این میان آهنگسازی بابک بیات برای فیلم شاید وقتی دیگر تجربهای همچنان ارجمند و ارزشمند در خلق، ساخت و پرداخت موسیقی بر مبنای یک تفکر منسجم و پیوند خورده با جهان معنایی فیلم به شمار میآید.
همچنان که در مورد فیلم پاییزان استفادهی فریدون شهبازیان را از ترانهای در فضای پاپ شهری، ارجاعی به یکی از سنت سینمای قبل از انقلاب، در دوران تازهی سینمای ایران (پس از تشکیل بنیاد سینمایی «فارابی» در سال ۱۳۶۲) حساب میشود.
هراس، کانیمانگا و ترن (مجید انتظامی) پرندهی کوچک خوشبختی و سرزمین آرزوها و سایههای غم (کامبیز روشنروان»)، وکیل اول (فریدون شهبازیان)، گمشدگان، شکار و ایستگاه (بابک بیات)، پرستار شب و شاخههای بید (فرهاد فخرالدینی)، محموله و شناسایی (ناصر چشمآذر) دیگر نمونههای شاخص این عرصه در این سال هستند.