زبان کارورزان ترانه به گفتنِ «ترانه» نمی‌گردد.

چند سوءتفاهم تاریخی درباره‌ی «ترانه» و «ترانه‌سُرا»
کانال «ترانه‌بازی»
۱۱ فروردین ۱۳۹۸

سال گذشته در گفتگویی با روزنامه‌ی همشهری درباره‌ی آسیب‌شناسی آنچه که به عنوان کتاب ترانه منتشر می‌شود، چنین نظر دادم که:
در نگاه اول خودِ نام این كتاب‌هاي موسوم به کتاب ترانه قضيه را آشفته‌ مي‌كند؛ چرا كه ترانه در ذات معنایی خود، به مفهوم كلامِ آهنگين‌شده است. بنابراین محتویات این کتاب‌ها، تنها کلام ترانه هستند که یا قبلا آهنگی روی آنها قرار گرفته و ترانه شده‌اند و یا اینکه پیشنهادی برای ترانه شدن هستند. دلیل اینکه من از عبارت شعر برای این موارد استفاده نمی کنم این است که کلام بسیاری از ترانه ها، اصولا فاقد ارزش شاعرانگی هستند که اطلاق عنوان شعر ترانه به آنها، بر حجم بی‌دقتی‌ها و مخدوش‌شده‌گی‌ها خواهد افزود. البته این مساله هم اصلا مربوط به ترانه‌های دوران معاصر نیست، چنانچه درصد بیشتری از ترانه‌های تاریخ ما اصولا فاقد کلام شاعرانه هستند و بیشتر در حد کلام‌پردازی‌های موزون باقی مانده‌اند.

کلام و نت‌نوشته‌ی ترانه‌ی مولود نبی
سراینده‌ی ترانه (کلام‌پرداز و آهنگ‌ساز):
علی‌اکبر شیدا

جالب اینکه قریب به شش دهه پیش، متولیان ماه‌نامه‌ی موسیقی رادیو تهران (۱) در بینشی بسیار درست‌تر از وضعیت ناهنجار و بی‌معیار کنونی، آنچه را که باید باشد، با دقت عملی قابل تامل اجرا می‌کردند و مطابق با معنای منطقی و تاریخی ترانه، کلام هر ترانه را در کنار نت‌نوشته‌‌ی ملودیِ آن منتشر می‌کردند.
حال این سوال پیش می‌آید که مسیر ادبیات حوزه‌ی موسیقی ما چطور پیش رفته که در گذر زمان، دچار چنین شلختگی‌های اساسی‌ای شده که نه تنها به استفاده از عبارت ترانه به جای کلام آن مصّر است، بلکه در اقدامی عجیب‌تر، اکثر قریب به اتفاق کارورزان و هنرورزان و حتی بیشتر هنرمندان موجه‌اش، به جای ترانه از عبارت آهنگ استفاده می‌کنند. عبارتی چون آهنگ تازه‌ای خوندم که …، آهنگ جدیدم منتشر شد، آهنگ فلان را تقدیم می‌کنم به … و…!

از وجهی دیگر در اقدامی قابل تامل و حتی معنادار، درصدی از آهنگسازان عرصه‌ی ترانه – همچون بیشتر سایت‌های تخصصی انتشار ترانه – از عنوان قطعه برای آفرینش خود استفاده می‌کنند که این هم ناشی از همان کم‌توجهی به تفاوت اساسی میان یک «ترانه» به عنوان قطعه‌ی موسیقی  همراه شده با کلام با یک قطعه‌ی موسیقایی بدون کلام است.
گویی در یک اجماع ملی اصرار داریم واژه‌ی زیبای ترانه را از ادبیات حذف کنیم. در غیر این صورت چه اصراری به این همه شلختگی داریم؟

ترانه‌ی غوغای ستارگان
شاعر ترانه: کریم فکور
آهنگ‌ساز: همایون خرم
خواننده: پروین
سال ۱۳۳۷

پانویس:
پانویس نخست: ماه‌نامه‌ی موسیقی رادیو تهران: ضمیمه‌ی مجله‌ی رادیو تهران؛ صاحب امتیاز و مدیر مسئول: ناصرالدین شاه‌حسینی (زیر نظر شورای موسیقی رادیو)

پانویس دوم: عکس نخست تصویر کلام و نت‌نوشته‌ی ترانه‌ی مولود نبی است که به دلیل یکی بودن خالق کلام و آهنگ این ترانه به درستی از عبارتسراینده استفاده شده است.

پانویس سوم: تصویر دوم هم مربوط به ترانه‌ی جاودانه‌ی غوغای ستارگان است که نام عزیزان خاطره‌ساز، همایون خرم، کریم فکور و پروین بالای آن می‌درخشد.(شماره‌ی هفتم- تیر ماه سال سی و هفت)

 

@Taranehbazzii