از راست‌گرایی در موسیقی تا چپ‌روی در سیاست

۱۳۵۱: تغییر مدیران و راهبران موسیقی در «رادیو و تلویزیون»
«سده‌ی سنگ و الماس» (ضمیمه‌ی روزنامه‌ی «همشهری»)
۲۰ آبان ۱۳۹۹
حسین عصاران

پس از ادغام تلویزیون ملی ایران و رادیو ایران در سال ۱۳۵۰ و شکل‌گیری سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران، ساختاربخشی تازه برای ارکسترهای مختلف این دو مجموعه نیز ناگزیر می‌نمود. از این روی در سال ۱۳۵۱ و از تجمیع ارکسترهای گل‌ها (بنا به روایت فرهاد فخرالدینی) در کنار ارکسترهای کوچک‌ترِ باربد و نکیسا، ارکستر بزرگ‌ترِ رادیو و تلویزیون ملی ایران به رهبری مرتضی حنانه و فرهاد فخرالدینی آغاز به کار کرد.
در این ارکستر – که از سال ۱۳۵۳ رهبری دائمی آن به فرهاد فخرالدینی واگذار شد- ترانه‌هایی تازه و یا پیش‌تر منتشر شده، ابتدا بر حسب گونه و فضای آن، توسط تنظیم‌کنندگان مختلف سازمان (از جمله مرتضی حنانه، فخرالدینی و مارسل استپانیانی و…) بازتنظیم و سپس توسط این ارکستر و خواننده آن بازاجرا، ضبط و در قالب play back نمایش داده می‌شدند. (برخی نماهنگ‌های بازمانده از اجراهای این ارکستر، در سال‌های اخیر مورد استقبال کاربران فضای مجازی قرارگرفته است.)
اتفاق بعدی در این راه، انتصاب هوشنگ ابتهاج به جای محمد میرنقیبی برای مدیریت و راهبری برنامه گل‌ها بود. انتصابی که به ادعا و روایت خود ابتهاج منشأ تغییرات و اصلاحات متعدد و دامنه‌داری در این زمینه شد: …همین برنامه گل‌ها پیش از من یه کشکول بود، یه قطعه از این، یه قطعه از اون، بدون هیچ ربطی واقعا … شعرها خراب و پراکنده، موسیقی بی‌ربط و پرت و پلا … من سعی کردم که تو هر برنامه شعرها از یک شاعر یا دست‌کم تو یه فضا و معنا باشه…
اما سویه‌ی دیگر همین منش و روش ابتهاج، در دو دهه‌ی اخیر و از جانب نامداران دوره‌ی گذشته‌ی رادیوِ مبنای واگویی برخی انحصارطلبی‌ها، پاک‌سازی‌ها و غرض‌ورزی‌های خاص ابتهاج گردید که شاید اعتراضات مداوم اکبر گلپایگانی نسبت سابقه‌ی کاری ابتهاج در این باره پرصداترین آن‌ها باشد.
هر چند که خود ابتهاج در متن خاطره‌گویی‌هایش، یک نمونه از این اختلاف‌ها را چنین تفسیر می‌کند: خودش نیامد… خب دید که ما نمی‌توانیم با هم کارکنیم…
هر آنچه بوده، صدرات ابتهاج بر برنامه‌ی گل‌ها – که از سال ۱۳۵۳ به مدیریت کل موسیقی رادیو نیز ارتفاع یافت – از میزانِ حضور بزرگانِ گذشته موسیقی کم کرد و به همان نسبت، جا را برای تازه چهره شدگانِ نحله فکری متمایل به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی باز کرد؛ معرفی گسترده‌ی لطفی، علیزاده، مشکاتیان و شجریان و از پی آن، شکل‌گیری گروه‌های شیدا و عارف پرجلوه‌ترین نتایج این رویکرد خاصِ ابتهاج محسوب می‌شود.

پیشنهاد مطالعه: کتاب‌های «شرح بی‌نهایت» (خاطرات مشترک آزرم و فرهاد فخرالدین)
ناشر: قطره، ۱۳۹۲
و
«پیرپرنیان‌اندیش» (میلاد عظیمی و عاطفه طیَه در صحبت سایه»)
ناشر: سخن، ۱۳۹۳