نفس می‌زند موج …*

۱۳۷۸: راه‌اندازی «ارکستر موسیقی ملی ایران»
«سده‌ی سنگ و الماس» (ضمیمه‌ی روزنامه‌ی «همشهری»)
۲۰ دی ۱۳۹۹
حسین عصاران

در سال ۱۳۷۷ و در میان توجه و تمرکز به راه‌گیری دوباره موسیقی پاپ، ارکستر موسیقی ملی ایران نیز پس از مدت‌ها ایده‌پردازی، راه‌اندازی شد. این ارکستر را می‌توان نماد جریان موسیقایی موسوم به موسیقی ملی دانست که قائل به بهره‌گیری موسیقی ایرانی از آموزه‌های موسیقی کلاسیک غربی بوده و از ابتدای قرن حاضر با ایده‌ها و فعالیت‌های هنری کلنل علینقی وزیری و در مرتبه‌ی بعدی روح‌الله خالقی نظم و نضج گرفته است.
در نگاهی تاریخی رویکرد این نحله‌ی فکری را می‌توان میان دو جریان متضاد غرب‌گرا و سنت‌‌پسندِ موسیقی ردگیری کرد که اولی به سرکردگی غلامحسین مین‌باشیان به پیروی مطلق از آموزه‌های موسیقی کلاسیک غربی و حرکت در آن مسیر تمایل دارد و دیگری قائل به حفظ خوانش‌های کلاسیک از سنت ردیف‌نوازی موسیقی ایرانی است.
در شرایطی که هر کدام از این جریان‌ها با انتخاب پسوندهایی چون موسیقی اصیل و موسیقی علمی به دنبال جلوه‌دهی و ارزش‌گذاری بر رویکرد موسیقایی دلخواهشان بودند، این جریان میانه نیز با اطلاق موسیقی ملی روند کاری خود را متمایز کرد و پس از فراز و نشیب‌هایی در سه دهه ابتدایی قرن، به جایگاهی مشخص رسید.
شکل‌گیری هنرستان عالی موسیقی ملی، پاگیری برنامه‌ی گل‌ها و راه‌اندازی ارکستر رادیو و تلویزیون ملی ایران و ارکستر صبا را می‌توان از مظاهر این جریان دانست که بیشتر به پشتوانه‌ی تصنیف‌های محبوب‌شده‌ای که در این فضا ساخته می‌شد به جریانی قدرتمند و موردپسند عام و خاص بدل شد.
اما با برگزیدگی جریان معطوف به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی ایرانی (به عنوان ادامه‌ای بر نگرش موسیقیدانان قائل به اصالت موسیقی پیشارادیویی) در دهه ۶۰، جریان موسوم شده به موسیقی ملی هم حمایت‌های رسمی محروم و به جز مواردی چون کارهای حسین دهلوی و کامبیز روشن‌روان ساکن شد.
هم‌اکنون لازم است بدانیم آنگاه که مجموعه‌ای از آثار حسین دهلوی در سال ۱۳۶۹ توسط موسسه ماهور منتشر شد، شورای صدور مجوز مرکز سرود و آهنگ‌های انقلابی وزارت ارشاد پایین‌ترین درجه هنری (رتبه ۳) را به این مجموعه ارزشمند داده بود.
به هر روی این رویکرد انحصارطلبانه رفته‌رفته و با تغییر فضای جامعه، رو به تغییر گذاشت و تحت تأثیر اتفاقات پس از دوم خرداد به ساختاربخشی ارکستری ۶۵ نفری با ترکیبی از سازهای ایرانی و غربی و مدیریت هنری و رهبری فرهاد فخرالدینی منجر شد.
ارکستر موسیقی ملی ایران فعالیت رسمی خود را در اسفند ۱۳۷۷ و با اجرای کنسرتی از آثار علی تجویدی، فخرالدینی و حسین علیزاده و خوانندگی محمدرضا شجریان و رهبری فرهاد فخرالدینی در تالار وحدت آغاز کرد؛ اما معرفی گسترده‌تر این ارکستر در مرداد ۱۳۷۸ و طی چهار شب اجرای شکوهمند (با صد و ده نوازنده و گروه هم‌خوان و خوانندگی محمدرضا شجریان) در کاخ چهلستون اصفهان اتفاق افتاد که استقبال گسترده عمومی از ویدیوی منتشر شده از آن اجرا، نشانه‌ای بر موفقیت این برنامه و علاقه عمومی به چنین فضایی از موسیقی حساب می‌شود.
این روند خیلی زود به معرفی و محبوبیت گسترده‌ی خواننده‌های تازه این ارکستر، یعنی علی‌رضا قربانی و فاضل جمشیدی منجر شد که پرفروشی آلبوم‌های منتشر شده از صدای آن‌ها (به ویژه علی‌رضا قربانی) راه تازه‌ای را پیش پای بازار موسیقی ایران گذاشت.
همچنان که هم اینک و در انتهای قرن، خوانندگانِ معطوف به این جریان همچون علی‌رضا قربانی، سالار عقیلی، محمدرضا معتمدی، همایون شجریان، پوریا اخواص و… از یک سو به عنوان جلوه‌گاه موسیقی به اصطلاح فاخر مورد استقبال نهادهای رسمی قرارگرفته‌اند و از سوی دیگر هم جزو چهره‌های محبوب برای توده مردم.

*برگرفته از کلام ترانه «موج» سروده‌ فریدون مشیری که در اجرای «چهلستون» با صدای شجریان بازاجرا شد.

پیشنهاد مطالعه‌: دوماهنامه‌ی «فرهنگ و آهنگ»؛ زمستان ۱۳۹۴