…پر زد، دیدی پر زد و رفتش

۱۳۸۰: عبور ترانه‌های پاپ تولید داخل از معیار مورد پسند رسمی
«سده‌ی سنگ و الماس» (ضمیمه‌ی روزنامه‌ی «همشهری»)
۲۳ دی ۱۳۹۹
حسین عصاران

ابتدای دهه‌‌ی ۸۰ را می‌توان مقطع عبور ترانه‌های تولید داخل از آن ضوابطی دانست که نهادهای رسمی، اعمال و انجامِ آن‌ها را همواره مبنای تفاوت کارشان با تولیدات لس‌آنجلسی دانسته و به نحوی به پیگیری آن بالیده‌اند.
در ابتدای راه‌گیری ساخت و انتشار ترانه‌های موسوم به پاپ در داخل، کارورزان این عرصه بیش از هر چیز به بهره‌گیری از فضای ترانه‌های دهه‌ی پنجاه و یادآوری آن متمایل بودند؛ اما در آن میان نشانه‌هایی از علاقه‌ی پنهان‌مانده به ترانه‌های موسوم به لس‌آنجلسی هم بروز می‌کرد که استقبال کم‌نظیر از انتشار آلبوم دهاتی در سال ۱۳۷۸ اولین و مهم‌ترین جلوه‌ی آن بود.
این سویه، رفته‌رفته برجسته‌تر و در سال ۱۳۸۰ با انتشار آلبوم دورنگی سرریز شد. ظهور دورنگی که به طور مطلق کلیت موسیقی لس‌آنجلس، به ویژه کارهای بلک‌کتز و شهرام شب‌پره را یادآوری می‌کرد، آن‌چنان ساختارشکنانه و ناگهانی بود که در اتفاقی نادر، ادامه‌ی انتشار آن تا تغییر برخی از واژه‌های به کار رفته در متن ترانه‌هایش تعلیق شد.
در آن روزها گسترش وسایل ارتباط جمعی و به ویژه شکل‌گیری شبکه‌های ماهواره‌ای مختلف، فاصله‌ی بین پخش ترانه‌های لس‌آنجلسی تا دسترسی به آن را به کمترین حد ممکن خود رسانده بود. به دنبال این تأثیرپذیری بی‌واسطه و بلافاصله از آخرین دست‌آوردهای لس‌آنجلس بود که روند اصلی تولید ترانه در داخل هم به سمت پسند عمومِ مصرف‌کنندگانِ ترانه‌های پاپ چرخش کرد.
در اولین گام موسیقی ترانه‌ها به سوی استفاده بیشتر از سینتی‌سایزرها و در مرتبه‌ی بعدی، مضمون و کلام ترانه‌ها به سمت عاشقانه‌های روزمره و توصیف جزییات خصوصی‌ آن‌ متمایل شدند. در این روند بود که اولین نمونه‌ها از کلام ترانه‌های موسوم به دیس-لایک هم رخنمون شدند. همچنان که در همین سال و به رغم پخشِّ پیاپیِ ترانه‌ی عشق الهی (با ترجیع‌بند این عشق الهی ست / حق لایتناهی ست) از رادیو و تلویزیون، ترانه‌ی دیگری از همان آلبوم بود که به محبوبیت و اقبال کم‌نظیر عمومی رسید. ترانه‌ای که علی‌رضا عصار با لحنی مستانه می‌خواند: «خیال نکن نباشی / بدون تو می‌میرم، گفته بودم عاشقم / حرفمو پس می‌گیرم»
خواسته‌ها و انتظارات برای نزدیک شدن به تراز معمول از زندگی عادی و برگذشتن از ملاحظه‌کاری و محافظه‌کاری‌های مرسوم برای رعایت هنجارهای حکومتی، در ایام انتخابات خرداد ۱۳۸۰ نمودار شده بود؛ اما اگر آنجا سیاست‌بازان اصلاحات با ترفند نم‌اشک و گریه و بغض از مردم بیعت مجدد گرفتند، اینجا راه برای گذر ترانه‌ها از ضوابط دست و پاگیر باز بود.
در همان سال بود که راه پایِ تهران به لس‌آنجلس هم باز شد؛ آنجا که با کلام بابک روزبه (کلام‌پرداز ترانه‌های تولید داخل) اصطلاح خیابانی تیتیش از میان ترانه‌های یک آلبوم لس‌آنجلسی سر برآورد که می‌گفت:
«تیتیش ندیدم مث تو تا به حال/ ای بابا ول کن جون من بی‌خیال».
گویی بازی برعکس شده بود و پس از بیست سال، هم‌اینک نوبت به مدیریت لس‌آنجلس از قلب تهران رسیده بود. همچنان که هنوز چند روزی از آخر سال ۱۳۸۰ نگذشته بود که شادمهر عقیلی به کانادا و از آنجا به لس‌آنجلس کوچ کرد و این را برای اهل بینش اشاراتی بود.