کلامِ ترانهی «گنجیشگک اشیمشی» بیصاحب است.
دربارهی خطای گزارهی: «حسن حاتمی؛ شاعرِ ترانهی گنجیشگک اشیمشی»
تقدیم به یادِ ماندگارِ
صادق هدایت
که یکی از پیشداران پژوهش و کنجکاوی در گذشتهی فرهنگی، به گاهِ ورودِ ملت ایران به عصر تجدد بود؛
آنچه گذشت:
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۵ ناگهان فضای مجازی برآشفت که شاعرِ ترانهی گنجیشگک اشیمشی فوت کرد!
شرح خبر چنین بود؛
حسن حاتمی، ترانهسرای اثرِ جاودانهی گنجیشگک اشیمشی درگذشت.
بررسی بیشتر چنان مینمود که گروهی از علاقهمندان آقای حسن حاتمی – بیشتر، همشهریان- به منظور معرفیِ جایگاه و کوششهای پیشین ایشان، چنین سرنوشتهای را طراحی و همرسانی کردهاند؛
دستمایهای که خیلی زود و به شدت مؤثر افتاد و به خاطر کنجکاوی عمومی برای آگاهی از هویت کسی که به رغم شهرت و فراگیری ترانهی گنجیشگک اشیمشی تا لحظهی مرگ هم ناشناخته باقی مانده بوده، همرسانی و فراگیر شد.
همچنان که با بازنشر این خبر توسط شبکههای لندننشین خبر پخشتر شد و…
از آن پس، کار به صفحهی شخصیِ اسفندیار منفردزاده کشید؛
مطابق عادت، خیلی زود، کار از خبر درگذشتِ این پژوهشگر فراتر رفت و به مطالباتی چون:
– آقای منفردزاده! شما چرا تا حالا اسمی از ایشون نبردین؟
ـ شما که میگفتین مَتَل قدیمیه! این که شاعر داشته که…
و از آن بالاتر؛
-شما چرا بدون اجازهی ایشون از اثر ایشون استفاده کردین؟
کشیده شد.
و هر توضیح منفردزاده مبنی بر اینکه:
– این کلام یک متل قدیمیست که من در کودکی از عمه و مادربزرگ خودم میشنیدهام،
– این قبیل متلها جزو فرهنگعامه محسوب میشوند و شاعر مشخصی ندارند
– اگر ایشان شاعر این کار بودهاند چرا تاکنون دراینباره صحبتی نکردهاند
شنوندهای نداشت و بیشتر سوختی را میمانست بر آتش خشم باشندگانِ مجازی. کسانی که گویی منفردزاده با اطلاق متل کهن به کلام این ترانه، عمری آنها را فریفته بوده است (به چرایی این رویکرد و رفتار جمعی، باید در فرصتی دیگر، جداگانه پرداخت و از آن گفت)
آنچه که هست:
۱- بنا به گفتههای منفردزاده، او این کلام موزون را درکودکی، با اجرایی ریتمیک (و بیهیچ آهنگ مشخصی) از زبان عمه و مادربزرگ خود، میشنیده و از همان راه هم به یاد سپرده بوده است؛ (همچون تجربهی همگانیِ اجرای متل اتلمتل توتوله)
از این روی به وقت انتشار این ترانه در سال ۱۳۵۵ در جلد کاست از عنوان متلهای کهن استفاده کرده است.
جلد کاست اولین انتشار ترانهی گنجیشگک اشیمشی (با صدای فرهاد)
۲- معیار درستی این یادآوری – و در نتیجه نادرستی انتساب آفرینش این کلامِ موزون به حسن حاتمی- آنجاست که به عنوان یک شاهد در دسترس، پیش از تولد اسفندیار منفردزاده و حسن حاتمی، صادق هدایت نیز در سال ۱۳۱۰ این متل را در کتاب اوسانه (به معنای افسانه)، به عنوان یکی از فرازهای کلام کودکانهی موزون و بلند، با مطلع یکی بود، یکی نبود / سرِ گنبد کبود، پیر زنیکه بود منتشر کرده بوده است.
شناسنامهی کتاب «اوسانه»؛ نوشتهی صادق هدایت
انتشارات آریان کورده؛ تهران، سال ۱۳۱۰
کتاب «اوسانه»؛ نوشتهی صادق هدایت
صفحهی نخست «ترانهی بچهها» که در یکی از فرازهای آن «گنجیشگک اشیمشی» آمده است.
کتابی که در امتداد دیگر کوششهای صادق هدایت در زمینهی گردآوری فرهنگ عامه، دربرگیرندهی چند نمونه از ترانههای عامیانه برای کودکان است.
هدایت در دیباچه کتاب نوشته است:
… همین ترانههای عامیانه که به نظر مسخرهآمیز نگاه میکنیم، درصورتیکه هنوز وِرد زبانهاست که خودمان در بچگی خواندهایم… پس نکتهای هست که از آنها نگهداری کرده و یا برای این است که مناسب و به فراخور روحیهی مردم درست شده و چون گویندهی آنها از تودهی عوام بوده، بهتر توانسته است این کار را انجام بدهد…
بیشک از مبدأ و گویندهی این ترانهها سندی در دسترس نمیباشد؛ معلوم نیست شعرای گمنامی آنها را سرودهاند و یا از قبیل اشعار بومییی است که قبل از اسلام در ایران متداول بوده است و سپس تغییرات کم و بیش یافته و به صورت امروز درآمده …
آنچه که خیال شده است:
با چنین نگاهی، تقصیر سوءتفاهم و خطای پیشآمده در مورد گزارهی نادرستِ حسن حاتمی؛ شاعر ترانهی گنجیشگک اشیمشی را باید به طور کامل به علاقهمندان ایشان -و نه خود ایشان – واگذار کرد. چرا که این پژوهشگر، در زمان حیات خود، هیچگاه ادعا و یا اشارهای به اینکه آفرینندهی کلام این ترانه بوده و یا سهمی در شکلگیری آن داشته، نداشته است.
مبنای این سوءتفاهم را هم باید در شمارهی دوم هفتهنامهی کتاب هفته (۲۳ مهرماه ۱۳۴۰) جستوجو کرد که در آن روایت کازرونی متل گنجیشگک اشیمشی ذیل عنوانِ به روایت: حسن حاتمی (و نه شاعر و آفریننده آن) منتشر شده بوده است.
شمارهی دوم هفتهنامهی کتاب هفته (۲۳ مهرماه ۱۳۴۰)
روایت کازرونی متل گنجیشگک اشیمشی ذیل عنوانِ به روایت: حسن حاتمی
آنجا که بنا به علاقهی احمد شاملو (در مقام سردبیر این هفتهنامه) به کنجکاوی، پژوهش و گردآوری فرهنگ عامه، بخشی از کتاب هفته، زیر عنوان کتاب کوچه به بررسی و معرفی ادبیات عامه اختصاص پیدا کرده و در بیشینهی شمارههای آن، به یافتههایی از ادبیات عامهی فرهنگهای مختلف ایران پرداخته شده بود.
همچنان که در شمارهی ۸ همین هفتهنامه (۸ آذر ۱۳۴۰) و در همان بخش کتاب کوچه نیز روایت کازرونی از متل دویدم و دویدم ذیل عنوان ضبط کننده: حسن حاتمی (کازرون) منتشر شده است.
از این روی و بهطور مشخص، حسن حاتمی، نه آفرینشگر، بلکه تنها بازگوکنندهی روایت کازرونی چند متل قدیمی بودهاند.
صادق هدایت نیز در مقدمهی کتاب اوسانه نوشته است:
برخی از آنها (منظور ترانههای عامیانه) به اندازهای خوب و دلچسب است که نه تنها در یک شهر، یا یک ولایت رواج دارد، بلکه در سرتاسر ایران، در دهکورهها و همچنین شهرهای بزرگ به زبانهای بومی، با تغییرات جزئی خوانده میشوند.
آنچه که پیش روی است:
هر چه که بود و است، با همان خبرسازی خطا، هماینک در فضای مجازی، نام حسن حاتمی به عنوان شاعرِ گنجیشگک اشیمشی دست به دست میشود.
شگفتانگیز است که چگونه یک خبر خطا، اینچنین همهجانبه فراگیر و پاگیر میشود، اما گفتهها و مستندات در اصلاح آن خطا، سترون باقی میمانند.
شاید که این شایستهی فرهنگیست که بیشینهی باشندگانِ آن، اهل مطالعه و کنکاش و کنجکاوی نیستند و تمامیِ منابع دانستههایشان از فضای مجازی آغاز و تا خودِ فضای مجازی قد میکشد.
و چه تلخ که رسانههای فراگیر ما نیز به رغم ادعای حرفهایگری و حساسیت در بازنشر اخبار سیاسی، به شرط موثق بودن (و به ادعای خود؛ سنجیده شده با دو منبع رسمی) در چنین مواردی، بیتوجه به بُرد و دامنهی تاثیرگذاریشان، هیچ مسئولیتی در کار خود احساس نکرده و هر آنچه را که از گوشه و کنار فضای مجازی و جستوجوی اینترنتی به چنگ میآورند، بازنشر میکنند.
در فراق مسئولیت ایشان، شاید بازنشر همین نوشته و معرفی آن به دیگران، دستکم تا اصلاح ویکیپدیا (متاسفانه به عنوان منبع اصلی استنادات و دانستههای هموطنان بیمطالعه) بیفایده نباشد.