از «هایل هیتلر» تا کنسرت در اسراییل
به بهانهی سالگشت میلاد هایده
یکی از خبرهایی که در آن سالهای بیخبری دههی شصت دهان به دهان میشد، کنسرت هایده در اسراییل بود.
من روی تعداد کنسرتهای خوانندگان ایرانی در اسراییل کنجکاوی نکردهام، اما به یاد دارم که رادیو کویت که ظهرها، ساعت یک ربع به یک ترانههای ایرانی پخش میکرد – و به این بهانه اخبار جنگ را هم به نفع طرف عراقی بازتاب میداد- روی این اتفاق خیلی مانور میداد.
اما مرور پسزمینهی انجام این کنسرت میتواند شواهدی از بستر اصلی پاگیری ترانه در غربت و در مرتبهی بعدی، چرایی تغییر ماهیت و رویکرد ترانهی فارسی در سالهای بعد انقلاب باشد.
در سالهای بعد انقلاب، با افزایش گردهمآیی ایرانیان مهاجر در لسآنجلس و شکلگیری جامعهی ایرانیان لسآنجلس اولین و پرقدرتترین پشتوانهی کارورزان ترانه، به ویژه خوانندگان، جامعهی کلیمیان ایرانیِ ساکن لسآنجلس به حساب میآمدند. جامعهای که با پیوندهای عمیق خانوادگی میان خود، به دلیل پیشینه و سرگذشت تبارشان در طول دهههای گذشته، راحتتر از دیگر ایرانیان با مقولهی تبعید و مهاجرت کنار آمده بودند.
جشنهای پرشمار مذهبی و خانوادگیِ آنها در کنار تموّلشان، بهترین منبع درآمد برای خوانندگان ایرانی شده بود. (همینجا میتوان چرایی علاقهی خوانندگان ایرانی به سرخوشخوانی را ردگیری کرد. ترانههای شادِ تازه، شانس دعوت شدن آنها را بیشتر میکرد.)
اما گویا در یکی از همین مهمانیها و جشنهای معمول خانوادههای کلیمی، هایده -که آن زمان به دلیل ترانههایی که در غربت اجرا کرده بود، محبوبترین خوانندهی روز به حساب میآمد- تحتتاثیر زیادخواری و سرخوشی، گیلاس شامپاین را بالا برده و به شوخی و عادت کارورزان کابارههای پیش از انقلاب، رو به جمع کلیمیان میگوید:
هایل هیتلر!
این سرسلامتی همانا و بایکوت هایده از سوی جامعهی کلیمیان و محرومیت از نعمات حضور در مراسم آنها، همان!
تحریمی که سفت و سخت ادامه مییابد تا برادران بیبیان (صاحبان موسسهی انتشاراتی آپولون در ایران) – که در سالهای پیش از انقلاب تهیهکننده و ناشر بیشترِ کارهای هایده بودند- دو سال بعد از آغاز این تحریم، چارهی کار را فقط و فقط در اجرای یک کنسرت در اسراییل ببینند.
این کنسرت، به نشانهی پوزشخواهی هایده از جامعهی کلیمیان، دو سال پس از آن سرسلامتی، در سال ۱۳۶۵ در اسراییل انجام شد و پس از آن تحریم هایده از سوی کلیمیان لسآنجلس لغو شد و …